ابنراهویه ابویعقوب اسحاق بن ابراهیم تمیمی حنظلیاِبْن راهویه، «ابویعقوب اسحاق بن ابراهیم بن مَخَلّد بن ابراهیم تمیمی حنظلی» (ح ۱۶۱- ۲۳۸ق /۷۷۸-۸۵۲م)، فقیه ، محدّث و مفسر مروزی خراسانی می باشد. ۱ - وجه اشتهارراهْوَیْه [۱]
ابن خلکان، وفیات، ج۱، ص۲۰۰.
یا راهوِیه [۲]
صفدی خلیل، الوافی بالوفیات، ج۸، ص۳۸۶، به کوشش محمد یوسف نجم، بیروت، ۱۳۹۱ق /۱۹۷۱م.
مرکب از دو کلمه راه (همان راه فارسی) و اویه (پسوند فارسی، برای تصغیر و تحبیب ) لقبی است که مروزی ها به مناسبت تولد «ابراهیم» پدر اسحاق در راه مکه [۳]
ابن خلکان، وفیات، ج۱، ص۲۰۰.
به او دادند. از این رو فرزندش «اسحاق» را، به تصریح خود او «ابن راهویه» نامیدند [۴]
خطیب بغدادی احمد، تاریخ بغداد، ج۶، ص۳۴۸، قاهره، ۱۳۴۹ق /۱۹۳۱م.
و چون نسبت او به «حنظلة بن مالک بن زید مناة بن تمیم» میرسد، او را «تمیمی حنظلی» گفته اند. [۵]
ابن عبدالبر یوسف، الانتقاء، ج۱، ص۱۰۸، بیروت، دارالکتب العلمیة.
۲ - ولادت و وفاتتولد وی را به اختلاف ۱۶۱ یا ۱۶۶ق [۶]
خطیب بغدادی احمد، تاریخ بغداد، ج۶، ص۳۴۷، قاهره، ۱۳۴۹ق /۱۹۳۱م.
و به روایتی ۱۶۳ق [۷]
ابن خلکان، وفیات، ج۱، ص۲۰۰.
و یا ۱۷۳ق [۸]
ابن عساکر علی، تاریخ مدینة دمشق، ج۱، ص۱۱۴۹، نسخة عکسی احمد ثالث، شم ۲۸۸۷.
نوشتهاند و درگذشت او را نیز به اختلاف، ۲۳۸ق [۹]
بخاری محمد، التاریخ الصغیر، ج۲، ص۳۳۸، به کوشش محمود ابراهیم زاید و یوسف مرعشلی، بیروت، ۱۴۰۶ق /۱۹۸۶م.
و در روایتی از ابوداوود، ۲۳۷ق [۱۰]
خطیب بغدادی احمد، تاریخ بغداد، ج۶، ص۳۵۵، قاهره، ۱۳۴۹ق /۱۹۳۱م.
و یا ۲۴۳ق [۱۱]
ابن ابی یعلی محمد، طبقات الحنابلة، ج۱، ص۱۰۹، به کوشش محمد حامد الفقی، قاهره، ۱۳۷۱ق /۱۹۵۱م.
ضبط کرده اند.بخاری [۱۲]
بخاری محمد، التاریخ الصغیر، ج۲، ص۳۳۸، به کوشش محمود ابراهیم زاید و یوسف مرعشلی، بیروت، ۱۴۰۶ق /۱۹۸۶م.
نوشته است که وی هنگام مرگ ۷۵ ساله بوده است، در حالی که به تصریح همو در التاریخ الکبیر ۷۷ سال داشته است. [۱۳]
بخاری محمد، التاریخ الکبیر، ج۱، ص۳۸۰، حیدرآباد دکن، ۱۳۶۲ق /۱۹۴۳م.
۳ - فعالیت های علمی۳.۱ - استماع حدیثابن راهویه در نوجوانی، در حدود ۱۷۰ق /۷۸۶م [۱۴]
سبکی عبدالوهاب، طبقات الشافعیة، ج۲، ص۸۳، به کوشش عبدالفتاح محمد الحلو و محمود محمد الطناحی، قاهره، ۱۳۸۳ق/ ۱۹۶۳م.
در خراسان نزد «عبدالله بن مبارک» و جمعی دیگر از عالمان آن دیار استماع حدیث کرد. [۱۵]
ابن عساکر علی، تاریخ مدینة دمشق، ج۱، ص۱۱۴۸، نسخة عکسی احمد ثالث، شم ۲۸۸۷.
اما خطیب روایاتی را که وی در این دوره از ابن مبارک شنیده است، به علت حداثت سن او متروک دانسته و اضافه کرده است که وی در ۱۸۴ق /۸۰۰م در ۲۳ سالگی برای کسب دانش و استماع حدیث خراسان را ترک گفت و به عراق و حجاز و شام و یمن سفر کرد و بارها به بغداد رفت و بر اساس روایت محمد بن یحیی ذهلی در ۱۹۹ق /۸۱۴م در بغداد در اجتماع محدثان نامداری مانند احمد بن حنبل و یحیی بن معین و جمعی دیگر در الرصّافه شرکت میکرد و حتی به عنوان خطیب در صدر مجلس قرار میگرفت. [۱۶]
خطیب بغدادی احمد، تاریخ بغداد، ج۶، ص۳۴۶، قاهره، ۱۳۴۹ق /۱۹۳۱م.
[۱۷]
خطیب بغدادی احمد، تاریخ بغداد، ج۶، ص۳۴۷، قاهره، ۱۳۴۹ق /۱۹۳۱م.
[۱۸]
خطیب بغدادی احمد، تاریخ بغداد، ج۶، ص۳۵۱، قاهره، ۱۳۴۹ق /۱۹۳۱م.
در دمشق و شام نیز از «بقیة بن ولید»، در کوفه از «یحیی بن آدم»، در بصره از «معتمر بن سلیمان»، در مکه از «سفیان بن عُیَیْنه» و در یمن از «اباقرّة موسی بن طارق» و جماعتی دیگر از محدثان و علماء حدیث شنید. [۱۹]
ابن عساکر علی، تاریخ مدینة دمشق، ج۱، ص۱۱۴۸، نسخة عکسی احمد ثالث، شم ۲۸۸۷.
۳.۲ - تتلمذ یا مناظرهبه مصر نیز سفر کرد و در آنجا از محمد بن ادریس شافعی ، امام شافعیه ، حدیث شنید و فقه آموخت. [۲۰]
ابن عبدالبر یوسف، الانتقاء، ج۱، ص۱۰۹، بیروت، دارالکتب العلمیة.
خطیب او را از اقران احمد بن حنبل دانسته [۲۱]
خطیب بغدادی احمد، تاریخ بغداد، ج۶، ص۳۴۶، قاهره، ۱۳۴۹ق /۱۹۳۱م.
و از قول وی نوشته است که ابن راهویه در مکه با شافعی مناظرههایی داشته و در مناظره ای در مورد خانه های مکه و فروش آنها بر شافعی پیروز شده است. [۲۲]
خطیب بغدادی احمد، تاریخ بغداد، ج۶، ص۳۵۱، قاهره، ۱۳۴۹ق /۱۹۳۱م.
در صورتی که چنین مناظره ای میان آن دو روی داده باشد، بعید به نظر میآید که وی از شافعی فقه آموخته و حدیث شنیده باشد.در تأیید این نظر میتوان به سبکی [۲۳]
سبکی عبدالوهاب، طبقات الشافعیة، ج۲، ص۸۹، به کوشش عبدالفتاح محمد الحلو و محمود محمد الطناحی، قاهره، ۱۳۸۳ق/ ۱۹۶۳م.
استشهاد کرد. وی از قول ابن راهویه چنین آورده است:هنگامی که در مکه بودیم احمد بن حنبل نیز آنجا بود، روزی از من خواست که در مجلس شافعی حاضر شوم، ولی من در جواب گفتم با او چه کنم، در حالی که سن او به سن من نزدیک است. از این سخن معلوم میشود که ابن راهویه خود را همطراز شافعی میدانسته است. بیهقی وی را از اصحاب شافعی [۲۴]
ابن خلکان، وفیات، ج۱، ص۲۰۰.
و به تعبیر ابونعیم [۲۵]
ابو نعیم اصفهانی احمد، حلیة الاولیاء، ج۹، ص۲۳۴، قاهره، ۱۹۳۲- ۱۹۳۸م.
یار و مصاحب و دوست شافعی شمرده است.۳.۳ - مصاحبت با امام رضاشیخ طوسی [۲۶]
طوسی محمد، رجال، ص ۳۶۷، نجف، ۱۳۸۰ق /۱۹۶۰م.
او را از اصحاب امام علی بن موسی الرضا (علیهالسلام) دانسته است.ابن بابویه [۲۷]
ابن بابویه محمد، عیون اخبار الرضا، ج۲، ص۱۳۴، به کوشش مهدی حسینی لاجوردی، قم، ۱۳۷۹ق.
نوشته است که هنگام عبور امام (علیهالسلام) از نیشابور جمعی از دانشمندان و محدثان نیشابور به نزد امام آمدند و از او خواستند که از احادیثی که از پدر خود شنیده است برای آنها نقل کند و امام حدیث مشهور سلسلة الذهب را برای آنها نقل کرد که اسحاق بن راهویه نیز یکی از آن محدثان بود.خطیب [۲۸]
خطیب بغدادی احمد، تاریخ بغداد، ج۶، ص۳۴۵-۳۴۶، قاهره، ۱۳۴۹ق /۱۹۳۱م.
و مزی [۲۹]
مزی یوسف، تهذیب الکمال، ج۲، ص۳۷۳-۳۷۶، به کوشش بشّار عواد معروف، بیروت، ۱۴۰۴ق /۱۹۸۴م.
اسامی شیوخ و کسانی را که ابن راهویه از آنها حدیث شنیده و روایت کرده است مشروحاً آورده اند.۴ - جایگاه علمیوی پس از مسافرت های خود به شهرهای مهم علمی اسلامی آن روزگار سرانجام به خراسان بازگشت و در نیشابور ساکن شد. در همین دوره بود که صیت علم و دانش وی نزد خراسانیان منتشر شد. [۳۰]
خطیب بغدادی احمد، تاریخ بغداد، ج۶، ص۳۴۶، قاهره، ۱۳۴۹ق /۱۹۳۱م.
نسائی او را ثقه و امین دانسته است. ابن راهویه از حافظه ای قوی برخوردار بوده و از قول خود وی آوردهاند که ۷۰ هزار حدیث حفظ داشته است. [۳۱]
ابن خلکان، وفیات، ج۱، ص۲۰۰.
[۳۲]
مزی یوسف، تهذیب الکمال، ج۲، ص۳۸۵، به کوشش بشّار عواد معروف، بیروت، ۱۴۰۴ق /۱۹۸۴م.
۵ - پیروی مکتب حنابلهوی همچون احمد بن حنبل متمایل به معانی حدیث و پیرو سلف بود [۳۳]
ابن عبدالبر یوسف، الانتقاء، ج۱، ص۱۰۸، بیروت، دارالکتب العلمیة.
و طبعاً با اصحاب رأی مخالف بود.ابن قتیبه [۳۴]
ابن قتیبه عبدالله، تأویل مختلف الحدیث، ج۱، ص۶۵ -۶۷، به کوشش اسماعیل الخطیب السلفی، قاهره، ۱۳۲۶ق /۱۹۰۸م.
برخی از سخنان او را در این باره نقل کرده است. از جمله آراء او که مخالف دیگر مذاهب فقهی است، این است که اگر کافری را که هنوز به اسلام اقرار نکرده است، در حال خواندن نماز ببینند حکم به ایمان او میشود. [۳۵]
سبکی عبدالوهاب، طبقات الشافعیة، ج۲، ص۹۲-۹۳، به کوشش عبدالفتاح محمد الحلو و محمود محمد الطناحی، قاهره، ۱۳۸۳ق/ ۱۹۶۳م.
ابونعیم اصفهانی [۳۶]
ابو نعیم اصفهانی احمد، حلیة الاولیاء، ج۹، ص۲۳۵-۲۳۸، قاهره، ۱۹۳۲- ۱۹۳۸م.
چند حدیث از احادیث غریب او را نقل کرده و بلقینی [۳۷]
بلقینی عمر، محاسن الاصطلاح، ج۱، ص۵۸۴، مقدمة ابن الصّلاح ومحاسن الاصطلاح، بکوشش عائشه عبدالرحمان بنت الشاطی، قاهره، ۱۹۷۴م.
نوشته است که گروهی از پیروان او را اسحاقیه مینامیدند. ابن خلکان [۳۸]
ابن خلکان، وفیات، ج۱، ص۲۰۰.
می گوید که چون آوازه شهرت وی در مصر بلند شد، کتب او را منسوخ دانسته، جمع آوری کردند.۶ - شاگردانابن راهویه شاگردان بسیاری تربیت کرد و عدّه زیادی از وی حدیث شنیده و روایت کردهاند که اسامی آنان را ابن عساکر [۳۹]
ابن عساکر علی، تاریخ مدینة دمشق، ج۱، ص۱۱۴۸، نسخة عکسی احمد ثالث، شم ۲۸۸۷.
و مزی [۴۰]
مزی یوسف، تهذیب الکمال، ج۲، ص۳۷۶-۳۷۷، به کوشش بشّار عواد معروف، بیروت، ۱۴۰۴ق /۱۹۸۴م.
مشروحاً آورده اند، اما مشاهیر و کسانی که از وی حدیث شنیده و در کتب خود نقل کرده اند، عبارتند از:احمد بن حنبل در مسند ، [۴۱]
ابن حنبل احمد، مسند، ج۱، ص۱۰۳، قاهره، ۱۳۱۳ق /۱۸۹۵م.
بخاری در صحیح ، [۴۲]
بخاری محمد، صحیح، ج۱، ص۴۳، استانبول، ۱۴۰۱ق/ ۱۹۸۱م.
مسلم بن حجاج قشیری در صحیح [۴۳]
مسلم بن الحجاج، صحیح، ج۵، ص۱۱۶۷، استانبول، ۱۴۰۱ق /۱۹۸۱م.
و نسائی در سنن . [۴۴]
نسائی احمد، سنن، ج۱، ص۲۰ به بعد، به شرح جلال الدین سیوطی و حاشیة الامام السندی، بیروت، دارالکتب العلمیة.
۷ - پایان عمرخطیب [۴۵]
خطیب بغدادی احمد، تاریخ بغداد، ج۶، ص۳۵۵، قاهره، ۱۳۴۹ق /۱۹۳۱م.
نقل کرده است که ابوداوود (خفاف) گوید:ابن راهویه پنج ماه پیش از مرگ تغییر حال داد (گویا مقصود اختلال دماغ باشد)، در این ایام از او روایاتی شنیدم که آنها را ترک کردم. ابن قیسرانی [۴۶]
ابن قیسرانی محمد، الجمع بین رجال الصحیحین، ج۱، ص۲۹، بیروت، ۱۴۰۵ق /۱۹۸۵م.
نوشته است که وی در نیشابور درگذشت و گور وی در آنجا مشهور و زیارتگاه شد.۸ - آثارابن ندیم کتاب های «السنن فی الفقه و مسند و تفسیر» را به وی نسبت داده است. [۴۷]
ابن ندیم، الفهرست، ج۱، ص۲۸۶.
کتاب مسند وی ۶ جلد بوده است، [۴۸]
کتانی محمد، الرسالة المستطرفة، ج۱، ص۴۹، بیروت، ۱۳۳۲ق /۱۹۱۴م.
اما تنها اثری که اکنون از او موجود است، جلد چهارم کتاب مسند اوست که آغاز آن «مایروی عن ابی قلابة و زرارة» و پایان آن «مایروی عن عکرمة عن ابن عباس عن النبی (صلی الله علیه وآله)» است. [۴۹]
تذکرة النوادر، حیدرآباد دکن، ج۱، ص۳۶-۳۷، ۱۳۵۰ق /۱۹۳۱م.
نسخه های خطی آن در خدیویه [۵۰]
خدیویه، فهرست، ج۱، ص۴۱۹.
و دارالکتب قاهره ، و ظاهریه دمشق موجود است.۹ - فهرستمنابع(۱) ابن ابی یعلی محمد، طبقات الحنابلة، به کوشش محمد حامد الفقی، قاهره، ۱۳۷۱ق /۱۹۵۱م. (۲) ابن بابویه محمد، عیون اخبار الرضا، به کوشش مهدی حسینی لاجوردی، قم، ۱۳۷۹ق. (۳) ابن حنبل احمد، مسند، قاهره، ۱۳۱۳ق /۱۸۹۵م. (۴) ابن خلکان، وفیات. (۵) ابن عبدالبر یوسف، الانتقاء، بیروت، دارالکتب العلمیة. (۶) ابن عساکر علی، تاریخ مدینة دمشق، نسخة عکسی احمد ثالث، شم ۲۸۸۷. (۷) ابن قتیبه عبدالله، تأویل مختلف الحدیث، به کوشش اسماعیل الخطیب السلفی، قاهره، ۱۳۲۶ق /۱۹۰۸م. (۸) ابن قیسرانی محمد، الجمع بین رجال الصحیحین، بیروت، ۱۴۰۵ق /۱۹۸۵م. (۹) ابن ندیم، الفهرست. (۱۰) ابو نعیم اصفهانی احمد، حلیة الاولیاء، قاهره، ۱۹۳۲- ۱۹۳۸م. (۱۱) بخاری محمد، التاریخ الصغیر، به کوشش محمود ابراهیم زاید و یوسف مرعشلی، بیروت، ۱۴۰۶ق /۱۹۸۶م. (۱۲) بخاری محمد، التاریخ الکبیر، حیدرآباد دکن، ۱۳۶۲ق /۱۹۴۳م. (۱۳) بخاری محمد، صحیح، استانبول، ۱۴۰۱ق/ ۱۹۸۱م. (۱۴) بلقینی عمر، محاسن الاصطلاح، مقدمة ابن الصّلاح ومحاسن الاصطلاح، بکوشش عائشه عبدالرحمان بنت الشاطی، قاهره، ۱۹۷۴م. (۱۵) تذکرة النوادر، حیدرآباد دکن، ۱۳۵۰ق /۱۹۳۱م. (۱۶) خدیویه، فهرست. (۱۷) خطیب بغدادی احمد، تاریخ بغداد، قاهره، ۱۳۴۹ق /۱۹۳۱م. (۱۸) سبکی عبدالوهاب، طبقات الشافعیة، به کوشش عبدالفتاح محمد الحلو و محمود محمد الطناحی، قاهره، ۱۳۸۳ق/ ۱۹۶۳م. (۱۹) صفدی خلیل، الوافی بالوفیات، به کوشش محمد یوسف نجم، بیروت، ۱۳۹۱ق /۱۹۷۱م. (۲۰) طوسی محمد، رجال، نجف، ۱۳۸۰ق /۱۹۶۰م. (۲۱) کتانی محمد، الرسالة المستطرفة، بیروت، ۱۳۳۲ق /۱۹۱۴م. (۲۲) مزی یوسف، تهذیب الکمال، به کوشش بشّار عواد معروف، بیروت، ۱۴۰۴ق /۱۹۸۴م. (۲۳) مسلم بن الحجاج، صحیح، استانبول، ۱۴۰۱ق /۱۹۸۱م. (۲۴) نسائی احمد، سنن، به شرح جلال الدین سیوطی و حاشیة الامام السندی، بیروت، دارالکتب العلمیة. ۱۰ - پانویس
۱۱ - منبعدانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «ابنراهویه»، ج۳، ص۱۲۲۳. |